- پر آوازه
- پر آواز
معنی پر آوازه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مقدمه خواندن آواز زمزمه
پر غلغله، پر هیاهو
پربانگ، پرهیاهو، بسیار معروف و مشهور
بسیار خوارشکم پرست شکم خواره شکمو بنده شکم شکم پرور پر خوار پر خواره اکول بلع بلعه مقابل کم خور
پر آز حریص
بیخ و بن و پر پرندگان که بگوشت بدن آنها چسبیده است پرغزه
پیش درآمد، مقدمۀ آواز
توشه و طعامی که کسی همراه برد یا از پس او فرستند، درمنه ای که از پیش عروس برای خرمی بر افروزند، آتشی که پارسیان بشب عروسی بیفروزند و دامن عروس و داماد را بهم بسته گرد آن طواف کنند آتشی که پیش عروس افروزند، ورق زر که ریزه سازند و شب زفاف بر سر عروس و داماد نثار کنند، ورق طلا و نقره که نقاشان بر روی پوست و مانند آن کار میگذاشتند، عیش و خرمی. یا پروازه گوش. لاله گوش
توشه و طعامی که در سفر یا گردش و شکار با خود بردارند، برای مثال جانا چه توان کرد که اندر ره عشقت / الا جگر سوخته پروازۀ ما نیست (؟- مجمع الفرس - پروازه) ، آتشی که پیش پای عروس و داماد بیفروزند، زرورق و ریزه های زر که در شب عروسی بر سر عروس و داماد نثار کنند
((پَ زِ))
فرهنگ فارسی معین
توشه و طعامی که در سفر یا شکار همراه خود برند، آتشی که ایرانیان در شب عروسی پیش پای عروس و داماد بیفروزند، ریزه های زرورق یا هر چیز زر مانندی که در عروسی روی سر عروس و داماد می ریزند، عیش و خرمی
مشهور شدن شهرت یافتن، پیچیدن صدا در کوه طنین افکندن
مشهور کردن